به گزارش پایگاه خبری صدای جویا اصفهان، دکتر حمیدرضا مقدسی رئیس اسبق شورای شهر شاهینشهر در پاسخیه هفتم خود به ادعای مطرحشده از سوی جریان موسوم به عدالتخواهی شاهینشهر راجع به پروژه موسوم به سمبلیک طی یادداشتی تحت عنوان «دوچهرگان» به شرح زیر پاسخ داده
است؛
باسمه تعالی
"واذا رایتهم تعجبک اجسامهم و ان یقولوا تسمع لقولهم کانهم خشب مسنده یحسبون کل صیحه علیهم "
و تو چون آن منافقان را
مشاهدهکنی تو را به شگفت آورند و اگر سخن گویند به سخنهایشان گوش خواهیداد گوئی که چون چوبی خشک متکیبر دیوار بوده و معرفتی ندارند، هر
صدائی که بشنوند بر زیان خویش پندارند(منافقون-4)
مدیریت محترم کانال عدالتخواهی
با سلام احتراما جوابیه اعلامیه مورخ 98/01/07 بحضور ارسال می گردد. مقتضی است باتوجه به ماده 23
قانون مطبوعات و تبصرههای ذیل آن نسبت به درج پاسخ اینجانب در رسانه خود
اقدام فرمائید.
1- مخاطبین محترم ملاحظه
فرمودهاند که در سلسله مباحثات و مناظرات انجام شده فیمابین اینجانب و
گروهتان، هرجا که نص صریحی از قرآن، روایات ائمه اطهار(ع) ناظر به وجود
انحراف از شرع و یا قانون در گفتار و یا عملکردتان مطرح گردیده لکن
بهیکباره بحث را منحرف و طرف مقابل را متهم به بیتقوائی و بیاخلاقی
نمودهاید!! ابتدا به امر که در مورد تصمیمات و آراء دادگاهها گفتید قانون را قبول ندارید، وقتی فرمایش حضرت امام(ره) راجع به طرد مقابلهکنندگان با قانون و تطبیق آن با رفتار شما را مطرح نمودم بهیکباره روی برتافته و
اینجانب را متهم به بیتقوائی نمودید!! زمانی که از قیاس فقهی در مباحثتان استفاده و درمقابل اینجانب روایت امام صادق(ع) در تشبه قیاسکنندگان به
ابلیس را مطرح نمودم لکن سخن را عوض نموده و گفتید که منظور امام(ع) قیاس
فقهی بوده وخود را خارج ازشمول روایت قلمداد کردید! در ادامه وقتی قیاس
فقهی شما درخصوص پروژه سمبولیک را "طابق النعل بالنعل" با طریقه
استدلالتان تطبیق داده و در بنبست علمی گرفتار شدید، آنگاه اینجانب را
فاقد تسلط علمی خطاب نمودید!! همه اینها درحالیاستکه برخلاف ادعای خود
هنوز نمره کارنامهای درس منطقتان را هم به عنوان گواه خود ارائه
ننمودهاید!! وقتی که نام"غضنفر" را "گل بخودی" معنا کرده و از قبل آن
فریاد وااسفا سر دادید!! اینجانب ضمن تببین معنای لغوی آن در ادبیات عرب،
آنرا از مصادیق سوءبرداشت جنابعالی و مصداق آیه 4 سوره منافقون تطبیق
نموده لکن مجددا اصل اشکال مطروحه نسبت به خودتان را پاک کرده واینجانب را
متهم به بیاخلاقی نمودهاید!! علاوه برآن در هر مرحله هم مدعی شدهاید که
اینجانب شان مسوول حکومت و یا نظام را با بیتقوائی کاهش داده و مجددا
فریاد وامصیبتا سر دادهاید!! آقای یوسفی، علیقول جنابعالی اگر تقوای
اینجانب در هر مرحله از مباحثات به این میزان چشمگیر نزول نموده باشد، لابد پس از 7 اعلامیه متوالی جنابعالی و تا بهالان که میبایست در قعر جهنم
سقوط و خلود کردهباشم!! آقای عدالتخواه، معیار و مکیال تقوای اینجانب که
شما نیستید!! سابق براین فقط مقنن بودی و قاضی!! منظور قانونگزار را تببین
مینمودی و یا حکم جزائی فلان مسوول را صادر میکردید!! اخیرا مامور
اندازهگیری تقوا و اخلاق هم شدهاید!! لابد فردا هم نعوذبالله خود را
میزانآخرت معرفی میکنی و حکم به ورود اشخاص به بهشت و جهنم میدهید!!
رسول اکرم(ص) نیز چنین ادعائی که شماها میکنید نکردهاست!! آقاجان بجای
این سفسطهبازیها، به اشکالات مطروحه راجع به عملکردتان پاسخ بدهید!! به
مستندات راجع به زدوبند و معاملات پسپرده با اعضای معلق شورا و شهردار
مستعفی در انتصاب و بکارگیری نیروهایتان در شهرداری بپردازید!! این را که
دیگر خودتان در اعلامیه مورخ 98/01/07 اعلام کردهاید طی جلسهای با برخی
اعضای شورا، آقای بزله را بعنوان مدیر سازمان رفاهی پیشنهاد دادهاید!!
آقای عدالتخواه، ظاهرا قدیمیها پر بیراه نگفتهاند که آدم دروغگو
کمحافظه است!! پس به این اشکال پاسخ بدهید که ابتدا مدعی تخلف درکلیه
پاداشهای مسوولین شدید و گفتید که سازمان بازرسی اعلام کرده بعلت نداشتن
مصوبه شورا لذا کلیه پاداشهای سازمانها خلاف بوده است!!! لکن پس از آنکه
حقیقت اخذ پاداش توسط خودتان برملا شد بهیکباره ادعایتان را پسگرفته و
گفتید کسی با اصل پاداش مخالف نیست!! فقط2میلیون دریافتی مختاری و خدارحمی
کم بوده و 4میلیون فلان عضو شورا زیاد بوده!!! بازهم به این صداقت خدارحمی
آفرین که مردانه گفته پاداش را برمیگردانم! لکن آقای یوسفی، شما این
دوگانگی آشکار در گفتارتان را چگونه توجیه میفرمائید؟!! لابد بازهم
میگوئید مقدسی بیتقواست یا شان مسوولین را پائین آورده است!! آقای عدالت، آیا شما هرکسی که این حقائق پنهان شما را برای عموم بازگو کند، به او
میگوئید که بیتقوا بوده ویا شان مسوول را حفظ نکرده است؟!!
2- اخیرا هم اظهار داشتهاید مقدسی دچار لجاجت در پاسخ شده است!! آقای یوسفی، در میدان جدل و مناظره که حلوا خیرات نمیکنند! جنابعالی درابتدا حرف بی پایه و اساسی زدهاید و
درمقابل جوابیه خود را دریافت کردهاید! پس از آن هرمرحله حرفتان بی
پایهتر از گذشته شده و مواردی بهمراتب ضعیفتر از قبل مطرح و بناچار پاسخ متناسب هم دریافت کردهاید! اعلانیه کذب و اتهامات بی پایه و اساس مطرح
نکنید تا جوابیه مستدل هم نشنوید! جنابعالی که الزامی ندارید مدام اتهامات
دروغ و باطل را مطرح کنید! اینجانب ابتدا به امر اعلام نمودم که قصد ورود
به انتخابات مجلس را ندارم! پس چرا در سخنپراکنی و اعلامیههای بی
اساستان در تخریب دیگران اینقدر لجاجت بخرج میدهید؟!! ملاحظه میفرمائید
اشکال لجاجت پیشتر بهخودتان وارد است تا باینجانب!
3- عنوان داشتهاید مقدسی
دچار فقر مطلب شده که به ریش همکارتان گیر می دهد!! اولا-این شما هستید که
دچار فقر موضوع شدهاید! زیرا علیالدوام پاداش دیگران را مطرح کرده واظهار می دارید که اینجانب باید بابت آنها جواب بدهم ویا از آنها اعلام برائت
نمایم! یا آنکه قتل خطائی را به دیگر عضو شورای سابق منسوب و از اینجانب
مطالبه پاسخ نمودهاید!! آنقدر این سخن شما بیربط، بطئی و بچهگانه است که تعداد بسیاری از مردم شهر ظرف این چند روز مناظرات به این حرف شما
خندیدهاند! آقای محترم پاداش دریافتی دیگران به اینجانب چه ربطی دارد؟!
درجوابیه قبلی هم تصریح نمودم که ریاست شورا اصلا اطلاعی از پاداشهای
دریافتی در سازمانها ندارد! اگر هم از راه غیب خبر دار شود، آنگاه حق تصویب یا رد پاداش دریافتی در سازمانهای وابسته را ندارد! در زمان پیغمبر
اکرم(ص) و امیرالمومنین(ع) نیز هزار و یک جرم و تخلف در امورات لشکری و یا
دستگاه حکومتی بوقوع می پیوسته، آیا رئیس دستگاه یعنی شخص پیامبر(ص) و یا
امیرالمومنین(ع) را مواخذه میکردند!! بارها به شما گفتهام اگر اینجانب
ریالی دریافت داشتهام، باید از من بازخواست کنید و اینجانب هم موظف به
پاسخ می باشم! لکن پاداش دیگران را از خودشان سوال کنید! البته تا جائی که
متوجه شدهام آنقدر اتهامات بی پایه و حرفهای بیاساس زدهاید که مسولین
دیگر اهمیتی برای سخنانتان قائل نبوده که بخواهند به شما پاسخ دهند و
اکثریت مردم هم وقعی به سخنانتان نمیگذارند! ثانیا-موضوع ریش انبوه
همکارتان هم که قرار بود ایشان را به مدیرعاملی برسانید، مسالهای کاملا
فقهی و مبتلابه بوده لکن شما علیرغم ادعای درس خارج، ازآن غافل بوده و
کمافیالسابق موضوع را به شوخی پنداشتهاید! حداقل حکم محاسن انبوه خصوصا
برای افراد غیرملبس به لباس روحانیت، ایناست که از 2منظر تشبه به کفار
زمان(داعش) ونیز شهرت و خلاف عرف بودن، دارای کراهت است علاوه برآن مطابق
روایت از امامصادق(ع): «آن مقدار از ریش که بیش از یک قبضه باشد در آتش
است.(اصول کافی-ج6-ص486).
4- شما در اعلامیه اخیر خود
فرمودهاید که برای پیشنهاد آقای بزله بعنوان مدیریت سازمان رفاهی، نزد آن
سه عضو محترم شورای شهر رفته بودیم! آقای عدالت، بموجب ماده10 اساسنامه
سازمان رفاهی، انتخاب مدیرعامل با پیشنهاد معاون شهردار(رئیس هیات مدیره) و تائید شهردار بوده لذا اگر بنای پیشنهاد داشتهاید باید با شهردار و معاون ایشان جلسه میگذاشتهاید و نه با برخی از اعضای شورای شهر! این هم که
گفتهاید آقای مختاری با ایشان مخالفت کرده دروغی بیش نیست زیرا بموجب ماده 82-مکرر3 قانون تشکیلات شوراها، هیچ یک از اعضای شورای شهر نمیتواند در
عزل و نصبهای کارکنان شهرداری و موسسات وابسته دخالت نماید!! آقای
عدالتخواه، فیالواقع شما با برخی اعضای شورا وارد معامله شده بودید تا
اعضای مذکور شورا با استفاده از ابزار و نفوذ غیرقانونی روی شهردار، همکار
شما را بعنوان مدیرعامل سازمان منصوب و درمقابل شما نیز اقدام لازم در
پشتیبانی تبلیغاتی وعدم نشر تخلفات ایشان معمول فرمائید!! اتفاقا شما این
تعهد خود را ایفاء لکن مفاد بخشنامه شماره 91711-95/07/18 وزارت کشور (منضم به الگوی اساسنامههای سازمانهای وابسته ابلاغی سال95) دائر به ممنوعیت
انتصاب کارمندان غیررسمی یا غیرپیمانی بهعنوان مدیرعامل سازمانها، مانع
از انتصاب همکار شما بعنوان مدیرعامل سازمان گردید. آقای عدالتخواه از
آنجا که شما طی اعلامیه اخیرتان منکر وجود هرگونه ضابطهای در الزام به
رسمیت مدیرعامل سازمان شدهاید لذا مفاد قسمتی از بخشنامه مذکور جهت تنویر
ذهن جنابعالی ذیلا ارائه میشود.
"رئیس سازمان وابسته به شهرداری از بین کارمندان رسمی یا پیمانی شهرداری ها یا یکی از
دستگاههای اجرائی موضوع ماده 5 قانون مدیریت خدمات کشوری با دارا بودن
شرائط احراز تحصیلی و تجربی مندرج در جدول پیوست این بخشنامه و با رعایت
قوانین و مقررات مربوطه پس از طی مراحل مندرج اساسنامه مصوب آن منصوب می
شود."
5- عنوانکردهاید که آقای
بزله بدون هیچگونه چشمداشتی، نسبت بانجام امورات جشن نیمهشعبان اقدام
نمودهاست. بالفرض هم که این اظهارات شما صحیح باشد لکن اصل هزینهکرد توسط فرد غیرکارمند(آقای بزله) و شخصی بهغیر از کارپرداز شهرداری و سپس تنظیم و ارائه فاکتورها به شهرداری و دستور پرداخت وجوه فاکتورها برخلاف مقررات می باشد. ضمنا الزامی به ارائه اسناد به کانال جنابعالی نمی باشد زیرا
دستگاههای نظارتی بطور اتوماتیک اسناد مزبور را کنترل و بررسی مینمایند.
6- فرمودهاید که اینجانب
بهجهت میثاقنامه و عدم انتصاب بعنوان شهردار، دارای مشکل شخصی با مختاری
میباشم! ظاهرا جنابعالی بسیار کمحافظه می باشید! زیرا در اعلامیه
قبلیتان فرموده بودید که توقع شهردارشدن را از آقای نماینده مجلس و رئیس
دفترشان داشته ام که برآورده نشدهاست! یقینا فردا هم میگوئید از آقای
ملکیان یا بصیری هم انتظار داشتهای که اجابت نشده پس با آنها درگیر
شدهای! آن میثاقنامهای که میگوئید، خود اینجانب هنوز ندیدهام و مفاد آن را ملاحظه نکردهام! ظاهرا برخی از طیفهای مردمی تائیدیههائی را از 4نفر از اعضای فعلی شورا گرفته بودند که درصورت ورود به شورا، اینجانب را
بعنوان شهردار انتخاب نمایند. میثاقی هم اگر بوده فیمابین اعضای شورا با
یکدیگر و یا با اشخاص دیگر بوده! اینجانب چگونه میتوانم طرف میثاق با کسی
باشم درحالی که هنوز آن پیمان را ندیده و امضاء نکردهام! صرفنظر از آن خود اینجانب هیچگاه موافق چنین مسوولیتی آن هم در شهر خود نبوده و نیستم! اگر
قصد چنین مسولیتی داشتم آنگاه بعنوان عضو وارد شورا شده و سپس منظور خود
را عملی میکردم! درهرحال این عدم تمایل را قبل از انتخاب شهردار توسط
شورای فعلی، مکررا به آقای غضنفرحقشناس (در داخل وسیلهنقلیه ال90 شهرداری در محل فلکه ورودی گرگاب)، آقای علیرضاجهانگیری(در محل صحن شورا)، آقای
حسینابراهیمی(در مذاکره تلفنی)، آقای سجادقهرمانی(در وسیله نقلیه در محل
خیابان عطار) و آقای علیفتحی( در وسیلهنقلیه درمحل روبروی منزل عمویش در
فرعی5عطار) گفته، افزون بر همه اینها نظر خود را به سمع تمامی اشخاص و
طیفهائی هم که از موضوع مطلع و یا آن را پیگیری نمودهاند نیز رسانیدهام. دو حکم صادره اخیر برای آفای مختاری نیز ارتباطی به اینجانب نداشته، یکی
مربوط به امور شخصی نامبرده و دیگری هم در حراست شهرداری تشکیل و پیگیری
شدهاست! مطلب شما دراین خصوص نیز بمانند دیگر مطالبتان از سر استیصال و
بدون هرگونه پایه و مستندی صرفا براساس توهمات مطرح شده است!
7- عنوان داشتهاید که
جوابیه های اینجانب را به جهت آنکه افزون بر یکبار بوده درج ننمودهاید!
آقای به اصطلاح عدالتخواه، تنها جوابیه مورخ 97/12/26 اینجانب آنهم بدلیل
حجم زیاد پاسخها در قالب 2فایل بحضور شما ارسال که شما به همین بهانه فقط
یکی را درج نمودید! درحالیکه پس از عدم درج به شما گفتم که اگر بهانه شما
این است که هر دوفایل را درهم ادغام(Merge) نموده و شما هم درقالب یک فایل
درج نمائید، پس چرا بازهم استنکاف نمودید؟!! علاوهبرآن چرا جوابیههای
مورخ 27و97/12/28 را که در پاسخ به اعلامیه های دیگرتان بوده درج ننموده
اید؟!! اینجانب آنها را هم برای شما ارسال کرده بودم لکن شما از درج آن باز هم خودداری نموده اید! همین جوابیه مورخ 98/01/03 را نیز یکبار درج و
مجددا آنرا حذف نموده اید!! علت این موش و گربه بازیها چیست؟!! چرا اینقدر از درج جوابیهها هراس دارید؟!! جهت تنویر ذهن جنابعالی مفاد ماده23 قانون مطبوعات را ذیلا یادآوری و شما مجددا به مسوولیت تان رهنمون می سازم:
"ماده 23 ـ هرگاه درمطبوعات
مطالبی مشتمل بر توهین یا افترا، یامخالفواقع ویا انتقاد نسبت به شخص (اعم از حقیقی یاحقوقی) مشاهده شود، ذینفع حق دارد پاسخ آن را ظرف یک ماه،
کتبا برای همان نشریه بفرستدو نشریه مزبور موظف است اینگونه توضیحات و
پاسخها را در یکی از دو شمارهای که پس از وصول پاسخ منتشر میشود، درهمان صفحه وستون، وبا همان حروف که اصل مطلب منتشر شدهاست، مجانی به چاپ
برساند، به شرط آنکه جواب از دوبرابر اصل تجاوز نکند و متضمن توهین و افترا به کسی نباشد."
آقای یوسفی ملاحظه
میفرمائید که قانون، نشریه اعلانکننده توهین و یا انتقاد را موظف به درج
پاسخ نموده و سخنی راجع به عدمنشر پاسخ حتی درصورت درج در رسانههای
دیگر وجود ندارد! بنابراین شما بلحاظ قانونی هم موظف به درج 3جوابیه
27و97/12/28 و نیز 98/01/03 اینجانب بودهاید لکن به بهانه درج در رسانه
دیگر موسوم به جویا خودداری نمودهاید!! شما اگر مدعی قانون هستید پس چرا
بیقانونی میکنید؟!! شما اگر عدالت دارید پس چرا درعمل اینقدر بیعدالتی
میکنید!! شما که مسوولیت یک کانال تلگرامی معمولی را دارید، اینقدر از
رسانه در اختیارتان سوءاستفاده کرده و جلوی درج جوابیههای دیگران را
میگیرید، پس دیگر چه انتظاری از دیگر مسوولین دارید!! شما که به راحتی از
درج جوابیه دیگران خودداری میکنید پس دیگر انتظاری از مسوولین نداشته
باشید که به اتهامات و انتقادات شما پاسخ دهند!!