به گزارش پایگاه خبری صدای جویا از قم، قسمتی از مناظرۀ استاد اکبرنژاد و آقای مسعود امامی پیرامون موضوع «اعتبار عقلی و شرعی رأی اکثریت» در مؤسسۀ فقاهت و تمدن اسلامی به شرح زیر تقدیم می گردد؛
آقای مسعود امامی محقق و پژوهشگر حوزوی در ابتدای سخنان خود تأکید کردند؛ در تصمیمگیریهای جمعی برای در امان ماندن از اختلافات باید یک متد مورد توافقِ همه، ملاک قرار بگیرد تا نظم اجتماعی حاصل شود. وی گفتند اگر قرار باشد حق اختصاصی برای گروهی بر اساس باورهای کلامی داده شود گروههای دیگر نیز همین ادعا را خواهند کرد؛ لذا باعث اختلاف و هرج و مرج خواهد شد. ایشان ادامه دادند
اینکه شما میگویید ولی خدا حق ذاتی برای ولایت و حکومت دارد ولو با اقلیت و به شرطی که اختلال نظام نشود، صحیح نیست چراکه اختلال نظام این نیست که نظم بر اساس زور برقرار شود همانطور که دیکتاتورها دارند بلکه مراد این است که از نظریۀ شما اختلال پیش نیاید. زیرا در این فرض اکثریت هم به دنبال قدرتگیری برای سرنگونی خواهند بود و این یعنی اختلال نظام. وی تأکید کرد اینکه حاکمیت رأی اکثریت در همه جای دنیا پذیرفته شد به این دلیل است که برقراری نظم جز با این ملاک امکان ندارد.
این محقق حوزوی در پایان تأکید کردند که در تصمیمگیریهای جمعی مهم پرهیز از اختلاف است نه انگیزههای الهی. برای همین است که در صلح حدیبیه چون طرف مقابل بسم الله و رسول خدا بودن را نپذیرفتند حضرت آن را از قرارداد پاک کردند. امیرالمؤمنین(ع) نیز در مسألۀ سقیفه، مردم را دعوت کرد نه اینکه ابتدائا قیام کند.
آقای اکبرنژاد در نقد این نظریه گفتند: اشکالی که در این نظریه وجود دارد جای خالی خدا است؛ یعنی خیلی زمینی صحبت میکنید. وی پرسید رسالت آفرینش کجای این نظریه قرار دارد؟ و به چه قیمتی از آرمانهای آفرینش دست میکشیم؟
ایشان با بیان اینکه پیامبر در قرآن از اطاعت از اکثریت منع شده است گفتند: عادتا از مسألۀ مورد اتفاق همه، بندگی درنمیآید و در آن آرمانهای مقدس بیمعنا میشود. از این رو است که من میگویم اصل، حفظ غرض آفرینش که عبودیت است میباشد و عدم اختلال باید در این راستا تعریف شود.
استاد اکبرنژاد تولیت مؤسسه فقاهت ادامه دادند اگر مسألۀ مهمی مانند حکومت و انتخاب آن که مورد ابتلای مردم نیز بود، بر اساس رأی اکثریت میبود چرا ریشههایی از این نظریه در قرآن پیدا نمیشود؟ چرا شارع به صورت روشن آن را بیان نکرده است؟
وی با بیان اینکه این حق تنها برای معصوم است نه فقیه، گفتند عصمت امام است که تضمینی برای عدم اختلال است یعنی چه اشکالی دارد که ولی خدا تشخیص میدهد که قدرت بر تشکیل حکومت به گونهای که مردم حس نکنند دیکتاتوری بالای سرشان است، دارد یا نه؟ همان کاری که امام حسن(ع) کرد؛ زمانی که احساس کرد قدرت بر حکومت مسالمتآمیز ندارد کنار کشید حتی به قیمت اینکه به او مذل المؤمنین گفته شود.
با این نظریه چطور حکومت اقلیت پیامبر در مدینه توجیه میشود؟ روش دموکراتیک این نیست که به دعوت عدهای تشکیل حکومت داد، در حالی پیامبر با دعوت عدهای معدود وارد مدینه شد و حکومت تشکیل داد. یا مسجدی را که اقلیت ساختهاند پیامبر با امر خدا آن را تخریب کند مگر با این نظریه قابل توجیه است؟ همینطور مسأله غدیر و انتخاب امام. یا اینکه حضرت امیر(ع) قصد قیام علیه سقیفه با همراهی چهل تن را داشت و همچنین قیام امام حسین چگونه با نظریۀ رأی اکثریت جمع میشوند؟
تولی تمؤسسه فقاهت و تمدن اسلامی با بیان اینکه مثال صلح حدیبیه به نفع نظر من است گفتند: خود اینکه پیامبر(ع) مینویسد و بعد از اعتراض پاک میکند یعنی چون قدرت ندارد، همانطور که در فتح مکه موضعی کاملا برعکس دارد.
استاد خارج حوزه در پایان با تأکید بر اینکه بزرگترین جنگها نیز در میان حکومتهای دموکراتیک بود، گفتند عصمت امام(ع) تضمینی برای عدم اختلال می باشد و اگر ایشان بدانند که هرچند با اقلیت میتوانند حکومتی تشکیل دهند به شرطی که منجر به اختلال نشود، اقدام به چنین کاری میکند. لذا این مسأله تنها به معصوم(ع) اختصاص دارد.
انتهای پیام/ج
ستاد مرکزی حجت السلام رئیسی در شهرستان شاهینشهر و میمه امشب افتتاح میشود...
ما را در سایت ستاد مرکزی حجت السلام رئیسی در شهرستان شاهینشهر و میمه امشب افتتاح میشود دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 7hamasesaz7 بازدید : 125 تاريخ : سه شنبه 25 خرداد 1400 ساعت: 18:11